حمداله اسکندری؛ کامیار کاظمی
چکیده
به منظور بررسی اثر روشهای آبیاری و الگوهای کاشت بر عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب گندم و باقلا آزمایشی مزرعهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1396 در شهرستان شادگان اجرا شد. عامل اول شامل روش آبیاری (آبیاری کامل و جزئی سیستم ریشهای) و عامل دوم شامل الگوهای مختلف کاشت (کشت خالص گندم و باقلا، کشت ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر روشهای آبیاری و الگوهای کاشت بر عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب گندم و باقلا آزمایشی مزرعهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1396 در شهرستان شادگان اجرا شد. عامل اول شامل روش آبیاری (آبیاری کامل و جزئی سیستم ریشهای) و عامل دوم شامل الگوهای مختلف کاشت (کشت خالص گندم و باقلا، کشت مخلوط ردیفی یک در میان و کشت مخلوط روی یک ردیف) بود. آبیاری محدود عملکرد دانه گندم را 24.4 درصد کاهش داد. با آبیاری جزئی ریشه، وزن دانه، ارتفاع بوته و عملکرد بیولوژیک گندم در کشت خالص 4، 9 و 9 درصد، در کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه 6، 13 و 12 درصد و در کشت مخلوط روی یک ردیف 9، 18 و 18 درصد کاهش پیدا کرد. در آبیاری جزئی ریشه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در بوته و عملکرد دانه باقلا به ترتیب 17، 45.8 و 35.9 درصد کاهش یافت. عملکرد باقلا در کشتهای مخلوط روی ردیفهای جداگانه و روی یک ردیف به ترتیب 88 و 62 درصد کشت خالص بود که نشان میدهد باقلا از کشت مخلوط منتفع شده است. بهره-وری آب با اعمال آبیاری محدود (27 درصد) و کشت مخلوط (59 درصد) بهبود پیدا کرد. نسبت برابری زمین در کشت مخلوط روی یک ردیف و روی ردیفهای جداگانه به ترتیب 1.68 و 1.55 بود که به معنی سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص میباشد.
حمداله اسکندری؛ اشرف عالی زاده امرایی؛ عبداله جوانمرد
چکیده
یک پژوهش مزرعهای در سال زراعی 95-1394 در شهرستان سلسله اجرا گردید تا اثر آبیاری محدود ناشی از آبیاری جزئی ریشه بر عملکرد و کیفیت علوفه و بهرهوری آب گندم و شبدر ایرانی در کشت خالص و مخلوط مورد بررسی قرار گیرد. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اول روش آبیاری (آبیاری کامل و آبیاری ...
بیشتر
یک پژوهش مزرعهای در سال زراعی 95-1394 در شهرستان سلسله اجرا گردید تا اثر آبیاری محدود ناشی از آبیاری جزئی ریشه بر عملکرد و کیفیت علوفه و بهرهوری آب گندم و شبدر ایرانی در کشت خالص و مخلوط مورد بررسی قرار گیرد. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اول روش آبیاری (آبیاری کامل و آبیاری جزئی سیستم ریشهای) و عامل دوم الگوی کاشت (کشت خالص گندم، کشت خالص شبدرایرانی، کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه و کشت مخلوط روی یک ردیف) بود. نتایج نشان داد که عملکرد علوفه در تمامی الگوهای کاشت به طور منفی تحت تأثیر آبیاری جزئی ریشه قرار گرفت. با اعمال آبیاری جزئی ریشه، تولید ماده خشک در کشت خالص گندم، کشت خالص شبدر ایرانی، کشت مخلوط روی یک ردیف و کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه به ترتیب 16، 15، 9 و 8 درصد کاهش پیدا کرد. آبیاری جزئی ریشه باعث بهبود بهروهوری آب برای تولید علوفه در کلیه الگوهای کاشت شد. کشتهای مخلوط دارای بیشترین درصد افزایش بهرهوری آب (برای کشت مخلوط روی یک ردیف و روی ردیفهای جداگانه به ترتیب 83 و 77 درصد) بودند. آبیاری جزئی ریشه کیفیت علوفه در کشت مخلوط را کاهش داد به طوری که ADF و NDF به ترتیب 6 و 4 درصد افزایش و پروتئین خام و ماده خشک قابل هضم به ترتیب 15 و 7 درصد کاهش پیدا کردند. با این حال، کیفیت علوفه در کشت مخلوط بیشتر از کشت خالص گندم بود. نسبت برابری زمین تنها در شرایط آبیاری جزئی ریشه بیشتر از یک بدست آمد (1.024) که 8.8 درصد بیشتر از مقدار آن در شرایط آبیاری کامل ریشه بود. به عبارت دیگر برای تولید علوفه، کشت مخلوط گندم و شبدرایرانی تنها در شرایط آبیاری جزئی ریشه دارای مزیت است.
حمداله اسکندری؛ اشرف عالی زاده امرایی؛ کامیار کاظمی
چکیده
به منظور بررسی اثر الگوی کاشت و روش آبیاری بر عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب ذرت و ماش، آزمایشی به صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 96-1395 در استان لرستان اجرا شد. عامل اصلی شامل دو روش آبیاری (آبیاری کامل (I1) و آبیاری جزئی (I2) ریشه) و عامل فرعی الگوی کشت (کشت خالص ذرت و ماش، و کشت مخلوط ذرت ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر الگوی کاشت و روش آبیاری بر عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب ذرت و ماش، آزمایشی به صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 96-1395 در استان لرستان اجرا شد. عامل اصلی شامل دو روش آبیاری (آبیاری کامل (I1) و آبیاری جزئی (I2) ریشه) و عامل فرعی الگوی کشت (کشت خالص ذرت و ماش، و کشت مخلوط ذرت و ماش روی ردیفهای جداگانه و روی یک ردیف) بود. تجزیه واریانس دادهها با نرم افزار MSTATC انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که عملکرد دانه ذرت و ماش با اعمال آبیاریجزئیریشه کاهش یافت. به طوری که عملکرد دانه ذرت در شرایط آبیاریجزئیریشه در کشت خالص 45%، در کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه %29 و در کشت مخلوط روی یک ردیف 26% نسبت به آبیاری کامل کمتر بود. عملکرد دانه ماش نیز با اعمال آبیاری جزئی ریشه در تیمارهای کشت خالص، کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه و کشت مخلوط روی یک ردیف به ترتیب 29، 22 و 21 درصد نسبت به آبیاری کامل کاهش یافت. بیشترین کارآیی مصرف آب (2.77 کیلوگرم در متر مکعب) در کشت مخلوط ذرت و ماش روی یک ردیف در شرایط آبیاری جزئی ریشه بدست آمد. در شرایط آبیاری معمولی بیشترین کارآیی مصرف آب به کشت مخلوط ذرت و ماش روی یک ردیف اختصاص داشت که از کشت خالص ذرت، کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه و کشت خالص ماش به ترتیب 23، 50 و 76 درصد بیشتر بود. بنابراین، کشت مخلوط ذرت و ماش روی یک ردیف در شرایط آبیاری جزئی ریشه میتواند ضمن تولید مطلوب دانه، باعث افزایش کارآیی مصرف آب شود. نسبت برابری زمین در کشت مخلوط ذرت و ماش روی یک ردیف و در شرایط آبیاری جزئی ریشه (2.25) مزیت این الگوی کشت را تأیید میکند.
حمداله اسکندری؛ کامیار کاظمی
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر نوع کود در سطوح مختلف آبیاری بر عملکرد دانه و تولید روغن کنجد (Sesamum indicum L.) (توده بومی شادگان، با طول دوره رشد متوسط و متحمل به آفات و گرما) درسال زراعی 96-1395 در شهرستان شادگان بررسی شد. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. سطوح آبی در سه سطح شامل آبیاری پس از ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر نوع کود در سطوح مختلف آبیاری بر عملکرد دانه و تولید روغن کنجد (Sesamum indicum L.) (توده بومی شادگان، با طول دوره رشد متوسط و متحمل به آفات و گرما) درسال زراعی 96-1395 در شهرستان شادگان بررسی شد. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. سطوح آبی در سه سطح شامل آبیاری پس از 100، 200 و 300 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A در کرتهای اصلی و نوع کود بهعنوان عامل فرعی در چهار سطح شامل شاهد، کود شیمیایی شامل کود فسفره به میزان 250 و کود نیتروژنه از نوع اوره به میزان 100 کیلوگرم در هکتار، کود گاوی به میزان 30 تن در هکتار (با میزان رطوبت 14 درصد) و کود کمپوست (50 درصد زباله شهری و 50 درصد تفاله نیشکر) به میزان 30 تن در هکتار (با میزان رطوبت 21 درصد) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. تیمارهای کود شیمیایی و کمپوست بهصورت جداگانه اعمال شدند. صفات مورفولوژیک (ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته)، عملکرد و اجزای عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن برای ارزیابی تیمارها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که عملکرد دانه کنجد در سطح آبیاری 300 میلیمتر تبخیر بهطور معنیداری (P≤0.01) کمتر از سطح آبیاری 100 و 200 میلیمتر تبخیر (به ترتیب 63.5 و 40 درصد) بود. عملکرد دانه کنجد با کاربرد کود شیمیایی، دامی و کمپوست بهطور معنیداری (P≤0.01) و به ترتیب 5/47، 34 و 16 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت. بیشترین (8/52 درصد) درصد روغن با استفاده از کود شیمیایی و سطح اول آبیاری (100 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر) به دست آمد. بیشترین عملکرد روغن کنجد (644.5 کیلوگرم در هکتار) در سطح اول آبیاری به دست آمد که بهطور معنیداری (P≤0.01) بیشتر از سطوح دوم و سوم آبیاری (به ترتیب 17 و 43 درصد) بود. بیشترین درصد افزایش عملکرد روغن با استفاده از کود شیمیایی ثبت گردید که 52 درصد بیشتر از شاهد بود. بهطورکلی، برای تولید دانه باشد، سطح آبیاری را میتوان به 200 میلیمتر تبخیر افزایش داد. با توجه به عدم تفاوت معنیدار عملکرد دانه، مصرف کود دامی برای تولید عملکرد دانه مطلوب با کود شیمیایی برابری میکند و قابل توصیه است.
حمداله اسکندری؛ اشرف عالی زاده امرایی
چکیده
مقدمه فلزات سنگین که ازجمله مهمترین عوامل آلودهکنندهی محیط های طبیعی و سیستمهای زراعی هستند و تقریباً در تمامی نواحی صنعتی یافت میشوند. اثر سمی مقادیر بالای فلزات سنگین در گیاهان نیز دیده میشود. یکی از ویژگیهای خاص فلزات سنگین که در بروز اثرات سمی آنها نقش مهمی دارد، خاصیت انباشتگی زیستی فلزات سنگین است. فلزات ...
بیشتر
مقدمه فلزات سنگین که ازجمله مهمترین عوامل آلودهکنندهی محیط های طبیعی و سیستمهای زراعی هستند و تقریباً در تمامی نواحی صنعتی یافت میشوند. اثر سمی مقادیر بالای فلزات سنگین در گیاهان نیز دیده میشود. یکی از ویژگیهای خاص فلزات سنگین که در بروز اثرات سمی آنها نقش مهمی دارد، خاصیت انباشتگی زیستی فلزات سنگین است. فلزات سنگین ازنظر زیستی غیرقابلتخریب و تجزیه هستند و بهصورت نامحدود در محیط باقی میمانند که درنهایت کیفیت خاک و سلامت انسان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین، حذف و یا حداقل کاهش غلظت آنها از سیستمهای زراعی بهطور تنگاتنگی با سلامتی انسان در ارتباط است. ازجمله فلزات سنگین که از طرق مختلف مانند استفاده از آفتکشها وارد سیستمهای زراعی میشود، کادمیوم است که یک عنصر غیرضروری برای گیاهان است. این در حالی است که کادمیوم بهراحتی توسط ریشه گیاه جذب میشود و سمیت آن تا 20 برابر بیشتر از سایر فلزات سنگین است. روشهای شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی مختلفی برای حذف فلزات سنگین از خاکهای زراعی معرفی شده است. یک روش سازگار با محیطزیست و کم هزینه برای حذف فلزات سنگین از خاکهای زراعی استفاده از تکنولوژی گیاه پالایی است. هدف از اجرای آزمایش حاضر مقایسه کارایی گندم، شبدر و کلزا در حذف فلز سنگین کادمیوم از خاکهای زراعی در راستای کاهش تنش فلزات سنگین برای گیاهان زراعی بعدی در تناوب زراعی بود. مواد و روشها این آزمایش بهصورت فاکتوریل دوعاملی (3×3) در سه تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا گردید. عامل اول نوع گیاه شامل گندم، شبدر و کلزا و عامل دوم غلظت فلز سنگین کادمیوم افزودهشده به خاک شامل صفر، 50 و 100 میلیگرم برای هر کیلوگرم خاک بود. برای اجرای آزمایش، ابتدا نمونه های خاک با مقادیر صفر، 50 و 100 میلیگرم کادمیوم در هر کیلوگرم خاک آلوده و سپس گلدانهای آزمایش (با قطر و ارتفاع 40 سانتیمتر) با نمونه های خاک تهیهشده به میزان مساوی (10 کیلوگرم خاک آلوده) پر شدند. بهمنظور به تعادل رسیدن کادمیوم اضافهشده به خاک، قبل از کاشت، سه دوره خشکی و رطوبت اعمال گردید. در مرحله بعد، بذر گیاهان گندم، شبدر و کلزا بر اساس تراکم مطلوب هر گیاه در گلدانها کاشته شدند. بعد از چهار هفته، کل اندامهای گیاهان (ریشه و اندامهای هوایی) برداشت شدند و پس از خشککردن در آون در دمای 75 درجه سانتیگراد به مدت 72 ساعت، آسیاب شدند. میزان کادمیوم در نمونه های آسیاب شده اندازهگیری شد. یافتهها بیشترین میزان جذب کادمیوم در گندم در غلظت 50 و 100 میلیگرم کادمیوم در هر کیلوگرم خاک مشاهده شد که از سایر تیمارهای آزمایش بیشتر بود. افزایش غلظت از 50 به 100 میلیگرم در هر کیلوگرم خاک تأثیر زیادی بر توانایی گندم، کلزا و شبدر در جذب کادمیوم از خاک نداشت. معمولاً گیاهانی که دارای توده زیستی بالاتری باشند، قادرند مقدار بیشتری از فلزات سنگین را از خاک حذف نمایند. این موضوع با نتایج تحقیق حاضر تا حدودی مطابقت دارد چراکه گندم که بیشترین میزان جذب کادمیوم از خاک را داشت، زیست توده آن از شبدر بیشتر است. بااینحال، عدم تفاوت معنیدار بین کلزا و شبدر در برداشت کادمیوم از خاک با یافته های این محققان مطابقت ندارد چراکه کلزا، زیست توده بیشتری از شبدر تولید میکند. اگرچه روشهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی مختلفی برای کاهش غلظت فلزات سنگین در خاک مورداستفاده قرار میگیرد ولی برای کادمیوم استفاده از رو گیاهپالایی کارایی بیشتری دارد. نتیجه گیری بهطورکلی، نتایج پژوهش حاضر، نتایج سایر تحقیقات در مورد امکان استفاده از گیاه پالایی در حذف فلزات سنگین ازجمله کادمیوم را مورد تأیید قرار داد. همچنین، نتایج مشخص نمود که گندم علاوه بر ارزش تغذیه ای، توانایی بالایی در کاهش تنش فلزات سنگین ناشی از کادمیوم دارد که در تعیین برنامه های تناوبی میتواند موردتوجه قرار بگیرد
حمداله اسکندری؛ کامیار کاظمی
چکیده
مقدمه گندم مهمترین گیاهان زراعی در جنوب غرب ایران است که در طول دوره پر شدن دانه، دارای بارندگی اندک و دمای بالا میباشد. تنش خشکی ممکن است در سراسر مراحل رشدی گیاه رخ دهد اما تأثیر آن بر کاهش عملکرد درصورتیکه بعد از مرحله گردهافشانی رخ دهد بسیار زیاد است. بر این اساس، انتخاب ارقام متحمل به تنش خشکی در آخر فصل یکی از جنبههای ...
بیشتر
مقدمه گندم مهمترین گیاهان زراعی در جنوب غرب ایران است که در طول دوره پر شدن دانه، دارای بارندگی اندک و دمای بالا میباشد. تنش خشکی ممکن است در سراسر مراحل رشدی گیاه رخ دهد اما تأثیر آن بر کاهش عملکرد درصورتیکه بعد از مرحله گردهافشانی رخ دهد بسیار زیاد است. بر این اساس، انتخاب ارقام متحمل به تنش خشکی در آخر فصل یکی از جنبههای مهم در تولید گندم است. در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری که دارای شرایط تنش گرما در انتهای فصل میباشند، ژنوتیپهای گندم معمولاً با محدودیت منبع مواجه میشوند. از طرف دیگر، در شرایط متفاوت آبیاری، پیشنهاد شد که تعداد دانه در هر سنبله و تعداد سنبله در واحد سطح، حساسترین اجزای عملکرد گندم به شرایط تنش خشکی میباشند. در استان خوزستان، در اواخر فصل رشد و در مرحله بعد از گرده افشانی گندم معمولاً کمبود آب رخ می دهد؛ بنابراین، برای تولید پایدار محصول، انتخاب ارقام متحمل به تنش خشکی آخر فصل، ضروری است. بر این اساس، در تحقیق حاضر کوشش شده است ضمن بررسی اثر تنش خشکی آخر فصل بر فعالیت منبع، عملکرد و اجزای عملکرد دانه ژنوتیپ های گندم، متحملترین ژنوتیپ به شرایط تنش خشکی اعمالشده بعد از مرحله گردهافشانی، معرفی شود. مواد و روش ها آزمایش در سال زراعی 85-1384 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان اهواز، ایستگاه گلستان، بهصورت کرتهای خردشده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید، بهطوریکه رژیمهای آبیاری (I1: تیمار شاهد یا آبیاری کامل و I2: قطع کامل آبیاری بعد از مرحلهی گردهافشانی) در کرتهای اصلی و ژنوتیپهای گندم (چمران، S-78-11، A، S-80-18 و S-82-10) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. در تیمار شاهد، بوته ها در طول فصل رشد با میانگین فاصله آبیاری 10 روز آبیاری شدند. بهمنظور بررسی میزان محدودیت منبع، تیمار حذف سنبلچه (حذف 50 درصد از سنبلچههای یک سمت سنبله و سنبله های دستنخورده)، در خطوط نیممتری از خطوط کاشت دوم و پنجم اعمال شد. پس از محاسبه وزن هزار دانه در تیمار شاهد (سنبلههای دستنخورده) و حذف سنبلچه، میزان محدودیت منبع بدین صورت تعیین شد که وزن دانه در تیمار قطح سنبلچه بر وزن دانه تیمار شاهد تقسیم شد. سپس عدد یک از حاصل آن کسر گردید و عدد بدست آمده در 100 ضرب شد. در مرحلهی رسیدگی، پس از حذف اثرات حاشیه ای، عملکرد و اجزای عملکرد دانه اندازه گیری شدند. یافته ها بیشترین عملکرد دانه در رقم S-80-18 در شرایط آبیاری کامل به دست آمد. بااینحال، رقم اخیر در شرایط تنش کمبود آب کمترین عملکرد دانه را تولید کرد، بهطوریکه در شرایط تنش خشکی عملکرد دانه آن حدود 31 درصد کاهش یافت. ژنوتیپ S-78-11 بیشترین تعداد سنبلچه در هر سنبله و تعداد دانه در سنبله را در شرایط آبیاری کامل تولید کرد اما در هر دو تیمار آبیاری، کمترین وزن هزار دانه را داشت. این رقم با کاهش چهاردرصدی عملکرد دانه، نسبت به تنش اعمالشده بعد از مرحله گرده افشانی بیشترین مقاومت را نشان داد. بیشترین و کمترین میزان محدودیت منبع به ترتیب به ژنوتیپ دیررس S-78-11 (4.19 درصد) و ژنوتیپ زودرس S-80-18 (5.10 درصد) تعلق داشت. بااینوجود ژنوتیپ ها، بهجز ژنوتیپ دیررس S-78-11، ازلحاظ آماری در یک سطح قرار داشتند. محدودیت منبع در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب 50 درصد افزایش یافت. در شرایط تنش خشکی بهجز ژنوتیپ دیررس S-78-11 تمامی ژنوتیپها در یک سطح آماری قرار گرفتند. بااینحال ژنوتیپ دیررس S-78-11 با 26.4درصد و ژنوتیپ زودرس S-80-18 با 9.3 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین محدودیت منبع را دارا بودند. نتیجه گیری بیشترین کاهش عملکرد در شرایط تنش خشکی در ژنوتیپ S-80-18 مشاهده شد، در حالی که ژنوتیپ S-78-11 مقاومترین ژنوتیپ در برابر اثرات تنش خشکی بود. در تمامی ژنوتیپها، بهجز ژنوتیپ S-80-18، محدودیت منبع در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب افزایش یافت.